توضیحات
عنوان کتاب: چراغها را من خاموش میکنم
نویسنده: زویا پیرزاد
ناشر: مرکز
تعداد صفحات: ۲۹۶صفحه
کتاب چراغها را من خاموش میکنم از نگاه مصطفی ملکیان
[در میان نویسندگان ایرانی]، در میان خانمها زویا پیرزاد را از همه بیشتر دوست دارم. همهی آثارش را میپسندم؛ یعنی سه اثر بزرگ او را، خصوصاً کتاب «چراغها را من خاموش میکنم».
دربارهی کتاب
چراغها را من خاموش میکنم یکی از پرفروشترین رمانهای معاصر ایرانی است. داستان کتاب در دههیِ چهل شمسی در شهر آبادان، شهر همیشه گرم جنوب ایران، میگذرد. در خانوادهای ارمنی مادر سی و چند ساله با همسر و سه فرزند سعی دارد همسر و مادری نمونه باشد و هست تا همسایههای جدید از راه میرسند… شاید بشود ادعا کرد که برای اولین بار در این رمان بود که یک نویسندهی زن ایرانی از تردیدهای زنی متاهل نوشت. زنی که با ورود غریبهای به محل زندگیاش و توجه ناخودآگاه مرد غریبه به او، دچار شک و تردیدهایی در برداشت خود از زندگی متاهلی خود میشود.
بخشی از کتاب
وَرِ بدبین ذهنم مثل همیشه پیله کرد. دخترک با آن دقت به چی نگاه میکرد؟ مبادا جایی کثیف باشد؟ نکند آشپزخانه به چشمش زشت یا عجیب آمده؟ وَرِ خوشبین به دادم رسید. آشپزخانهات شاید زیادی شلوغ باشد اما هیچ وقت کثیف نیست… نگاهم را دور گرداندم. به گلهای خشککرده و کوزههای گِلی بالای قفسهها نگاه کردم، به حلقههای فلفل قرمز و سیر که آویزان کرده بودم به دیوار. وَرِ خوشبین دلداری میداد. همهی اینها و کلی چیزهای دیگر که توی آشپزخانههای دیگران نیست و توی آشپزخانهی تو هست، برای خودت زیبا است و حتی اگر مادر و خواهر و دوست و آشنا بخندند و بگویند آشپزخانهی کلاریس عین کلبهی جادوگر قصهی هِنزِل و گِرتل شده، نباید به خاطر حرف دیگران سلیقهات را عوض کنی و نباید از حرف مردم دلگیر شوی و نباید ــ چشمم افتاد به گلدان روی هرهی پنجره. باید خاکش را عوض میکردم.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.